loading...
داستان کوتاه | رمان کوتاه
سعید امیدی بازدید : 152 چهارشنبه 21 مرداد 1394 نظرات (0)

 

 

در ایام صدارت امیرکبیر روزی احتشام الدوله  عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور امیرکبیر رسید.

امیرکبیر از احتشام الدوله پرسید: وضع بروجرد چطور است؟

حاکم لرستان جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب میخورند.

امیر برآشفت و گفت: من میخواهم مملکتی که من صدراعظمش هستم آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد. تو میگویی گرگ و میش از یک جوی آب میخورند؟

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 87
  • آی پی دیروز : 44
  • بازدید امروز : 100
  • باردید دیروز : 89
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 508
  • بازدید ماه : 508
  • بازدید سال : 2,641
  • بازدید کلی : 57,573